یکی از مولفه های کلیدی در حفظ سلامت کلی ما مراقبت از سلامت روان است.در طول سال ها، با افزایش آگاهی در مورد سلامت روان، افسردگی به یک موضوع بهداشت روانی شناخته شده تبدیل شده است و امروزه اکثر مردم از آن آگاه هستند. این بیماری رایج و در عین حال جدی سلامت روان میلیون ها نفر را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار می دهد. از تأثیرگذاری بر فعالیتهای روزمره مانند خواب، غذا خوردن و کار، تأثیر شدیدی بر نحوه رفتار و برخورد یک فرد با زندگی به طور کلی دارد.
عوامل بیولوژیکی
نوسانات هورمونی در زنان به ویژه در رابطه با قاعدگی، بارداری، پس از زایمان و یائسگی بارزتر است. چنین تغییراتی باعث ایجاد نوسانات خلقی و علائم افسردگی می شود، زیرا زنان تغییرات بدنی زیادی را پشت سر می گذارند و همچنین از نظر ذهنی باید خود را آماده کرده و بپذیرند.
عوامل روانی اجتماعی
فشارهای اجتماعی و نقش های جنسیتی، از مدیریت وظایف خانوادگی گرفته تا مواجهه با نابرابری در محل کار، استرس زیادی بر زنان وارد می کند. زنان مشروط شده اند که رفتارهای خاصی داشته باشند، در جامعه ریشه عمیقی دارد که زن پرورش دهنده خانواده است و حفظ خانواده بر عهده آنهاست. بار تجسم کمال بودن به آرامی سلامت روان زنان را تحت تأثیر قرار می دهد.
تجربه زندگی و استرس
زنان میزان بالاتری از سوء استفاده جنسی در دوران کودکی، خشونت خانگی و سایر اشکال آسیب را گزارش میکنند که از عوامل خطر مهم برای ابتلا به افسردگی در زندگی بعدی هستند. نیازهای مراقبت از کودک، مادری و زندگی حرفه ای اغلب می تواند منجر به استرس شدید شود که می تواند منجر به افسردگی شود.
عوامل روانی
فشار برای ایفای نقش های متعدد مانند دختر، همسر، مادر و عروس خوب بودن گاهی اوقات می تواند بسیار زیاد باشد. انتظار برای عملکرد خوب در هر یک از این نقشها میتواند منجر به استرس شدید و احساس بی کفایتی شود و به علائم افسردگی کمک کند.
حمایت اجتماعی و مهارت های مقابله ای
در حالی که زنان اغلب دارای شبکه های حمایتی قوی هستند، ممکن است در این روابط با استرس بیشتری نیز مواجه شوند که می تواند بر سلامت عاطفی آنها تأثیر بگذارد. ← علاوه بر این، روشهایی که زنان معمولاً با استرس کنار میآیند، مانند کمک گرفتن از دیگران، میتواند بر نحوه مدیریت آنها بر احساسات اضطراب و غم تأثیر بگذارد.